سفری که در طول این مقالات از زمین (چاکرای ریشه) تا آسمان درون (چاکرای چشم سوم) آغاز کردیم، اکنون به قله نهایی و اوج آگاهی میرسد: چاکرای تاج (Crown Chakra) یا ساهاسرارا (Sahasrara). این مرکز که در بالاترین نقطه سر قرار دارد، نه تنها آخرین چاکرای سیستم انرژی ما، بلکه دروازه ما به سوی بینهایت است. ساهاسرارا در زبان سانسکریت به معنای “هزاربرگ” است و نمادی از گل نیلوفر هزاربرگ است که تمام دانش، خرد، و نور کیهانی را در خود جای داده است. این چاکرا، مرکز آگاهی مطلق، وحدت (Unity) و روشنبینی (Enlightenment) است.
اگر آجنا به ما آموخت که حقیقت را ببینیم، ساهاسرارا به ما اجازه میدهد که حقیقت باشیم. اینجا جایی است که فردیت و ایگو (Ego) به مرزهای خود میرسند، ذوب میشوند و آگاهی شخصی با آگاهی کیهانی یکی میشود. این چاکرا، نقطه بازگشت به منبع اصلی هستی است، جایی که دیگر جدایی (دوگانگی) معنایی ندارد و تمام شکها و تردیدها در دانش مطلق حل میشوند.
با این حال، این مرکز متعالی نیز میتواند مسدود شود. در دنیای مدرن که شدیداً به مادیات و فردیت دلبسته است، انسداد ساهاسرارا خود را در قالب افسردگی عمیق، حس بیمعنایی مطلق در زندگی و یک انزوای روحی دردناک نشان میدهد؛ ما احساس میکنیم که از هستی جدا شدهایم و هدف والاتری در کار نیست.
این مقاله، یک نقشه راه برای تجربه تعالی است. ما به طور دقیق به تحلیل موانع این چاکرا – از ترس از فنا و دلبستگیهای هویتی گرفته تا نیاز به اثبات و دانستن – خواهیم پرداخت. سپس، ابزارهای انضباطی و معنوی – از سکوت مطلق (Silence) و نیروی رنگ بنفش/سفید گرفته تا اصول اخلاقی یوگا (یاما و نیاما) به عنوان پیشنیاز گشودگی و روزهداری آگاهی – را برای کمک به شما در تجربه وحدت نهایی و روشنبینی درونی معرفی خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید: چاکرا چیست؟
۱. ساهاسرارا: تاج هزاربرگ؛ دروازه آگاهی کیهانی، روشنبینی و فراتر از زمان و مکان
چاکرای تاج (Crown Chakra) که به زبان سانسکریت ساهاسرارا (Sahasrara) نامیده میشود، هفتمین و بالاترین مرکز انرژی در سیستم چاکرا است. این چاکرا در بالای سر (تاج) قرار دارد و به معنای لغوی “هزاربرگ” است که به نماد گل نیلوفر هزاربرگ اشاره دارد. این نماد نشاندهنده گشودگی نهایی، کمال آگاهی و ظرفیت بینهایت برای پذیرش دانش کیهانی است. ساهاسرارا نه تنها یک چاکرا، بلکه نقطه اتصال ما به آگاهی ناب و منبع هستی است.
الف) نقش محوری در وحدت و آگاهی کیهانی
ساهاسرارا، مرکز هدف غایی تمام تمرینات معنوی و یوگا است:
۱. وحدت (Unity) و اتصال کیهانی: کارکرد اصلی ساهاسرارا، فراتر رفتن از فردیت و تجربه وحدت مطلق با هر آنچه هست، است. در این حالت، مرزهای “من” و “تو” از بین میرود و آگاهی فردی (جیوآتما) با آگاهی جهانی (پارامآتما) ادغام میشود. اینجاست که ما درک میکنیم که بخشی از یک کل عظیم و یکپارچه هستیم.
۲. روشنبینی (Enlightenment): ساهاسرارا محلی است که کوْندالینی شاکتی (انرژی حیاتی خفته) پس از صعود از چاکراهای پایینتر، به قله خود میرسد و فرد به روشنبینی دست مییابد. این روشنبینی به معنای دانش و درک کامل و مطلق از حقیقت وجود، فراتر از هرگونه تفسیر منطقی یا دینی است.
۳. فراتر از دوگانگی (Beyond Duality): این چاکرا در قلمرویی فراتر از زمان، مکان و دوگانگیها (مانند درست/غلط، خوب/بد) عمل میکند. در اینجا، ما حقیقت مطلق را میپذیریم و از قید قضاوتهای ذهنی رها میشویم.
ب) پیوندهای فیزیکی و ارتعاشی
ساهاسرارا به بالاترین سیستمهای فیزیکی و معنوی متصل است:
۱. پیوند فیزیکی: ساهاسرارا بر مغز و قشر مغز (Cerebral Cortex)، سیستم عصبی مرکزی و غده هیپوفیز (Pituitary Gland) نظارت دارد. غده هیپوفیز که به عنوان “غده فرماندهی” شناخته میشود، بر سایر غدد درونریز تأثیر میگذارد و به نوعی واسطه میان ارتعاشات بالای ساهاسرارا و کنترل فیزیکی بدن است.
۲. عنصر و رنگ: ساهاسرارا عنصری ندارد؛ یا به آن نور خالص میگویند یا صرفاً فضا/کیهان (Cosmic Energy). رنگ مرتبط با آن بنفش عمیق یا ویولت (Violet) است که نماد معنویت و دانش متعالی است، یا سفید خالص/طلایی که نماد تمامیت و خلوص مطلق است.
ج) واقعیت: حل شدن در هستی
واقعیت این است که ساهاسرارا محل حل شدن فردیت است. فعالسازی کامل آن به معنای تسلیم شدن کامل به آگاهی کیهانی و رها کردن دلبستگی به “من” کوچک است. این یک هدف نهایی است که با گشودگی آن، خرد، هدف و آرامشی از نوع متعالی به زندگی ما سرازیر میشود و به تمام پرسشهای وجودی پاسخ داده میشود.
بیشتر بخوانید: چاکراهای بدن
۲. انجماد روح: تجلی عدم تعادل ساهاسرارا در افسردگی عمیق، بیمعنایی زندگی و احساس جدایی مطلق
انسداد یا عدم تعادل در چاکرای تاج (ساهاسرارا)، به دلیل ماهیت متعالی آن، به ندرت به شکل مشکلات کوچک بروز میکند؛ بلکه تأثیر آن بر آگاهی کلی و هدف وجودی فرد است. این انسداد، منجر به نوعی انجماد روحی و انقطاع از منبع حیات میشود.
الف) نشانههای روحی و اگزیستانسیالیستی
علائم عدم تعادل ساهاسرارا اغلب با پرسشهای عمیق وجودی و فقدان هدف همراه است: ۱. احساس جدایی و انزوای مطلق: فرد با ساهاسرارای مسدود شده، یک احساس عمیق و دردناک جدایی از دیگران، جهان و حتی منبع هستی را تجربه میکند. این جدایی، منجر به انزوا، تنهایی عمیق روحی و احساس قطع ارتباط دائمی میشود، حتی در میان جمع. ۲. افسردگی عمیق و بیمعنایی (نیهیلیسم): این عدم اتصال به یک آگاهی یا هدف بزرگتر، میتواند منجر به افسردگی شدید و مزمن شود. فرد درگیر نیهیلیسم (Nihilism) میشود، به این معنا که زندگی را فاقد هرگونه هدف، ارزش یا معنای والایی میبیند. این وضعیت به نوعی “مرگ روحی” پیش از مرگ فیزیکی است. ۳. ترس از مرگ و رها کردن: ناتوانی در درک وحدت و فراتر رفتن از فردیت، باعث میشود فرد ترس غیرمنطقی و شدید از مرگ داشته باشد، زیرا مرگ را به مثابه پایان مطلق میبیند، نه یک دگرگونی در آگاهی.
ب) تجلی فیزیکی و عصبی (فرسودگی سیستم)
از آنجایی که ساهاسرارا بر سیستم عصبی مرکزی و مغز حاکم است: ۱. فرسودگی سیستم عصبی (Burnout): تلاش برای درک حقایق متعالی بدون داشتن زیربنای قوی در چاکراهای پایینتر میتواند سیستم عصبی را فرسوده کند. این امر به صورت خستگی مزمن، حساسیت شدید به نور و صدا، و اختلال در فعالیتهای شناختی بروز میکند. ۲. مشکلات غده هیپوفیز: عدم تعادل در این چاکرا میتواند بر غده هیپوفیز تأثیر بگذارد که فرماندهی غدد درونریز را بر عهده دارد. این امر ممکن است به اختلالات هورمونی، مشکلات رشد (در سنین پایینتر) و اختلال در تنظیم چرخه خواب منجر شود. ۳. روانپریشی معنوی: در مواردی از پرکاری نامتعادل، فرد ممکن است بدون آمادگی لازم، در معرض جریان شدید انرژیهای کیهانی قرار گیرد. این میتواند به توهم، روانپریشی، ناتوانی در متمایز کردن واقعیت و پندار، یا درگیری با مفاهیم معنوی به روشی ناسالم و افراطی منجر شود.
ج) واقعیت: جستجوی نهایی
واقعیت این است که این علائم، نشاندهنده جستجوی نهایی و نافرجام فرد برای یافتن معنا و اتصال است. ساهاسرارای مسدود شده ما را در یک “خلاء وجودی” رها میکند. برای شفای این چاکرا، باید از جستجوی هدف در دنیای بیرونی دست کشید و تسلیم این حقیقت شد که “منبع هستی در حال حاضر و در همین مکان حضور دارد.”
بیشتر بخوانید: بسته شدن چاکرا
۳. گرههای هویت و ترس از فنا: موانع ساهاسرارا؛ از دلبستگی به “من” تا مقاومت در برابر تسلیم شدن کیهانی
انسدادها در چاکرای تاج (ساهاسرارا)، عمدتاً موانع روانشناختی-معنوی هستند که ریشه در دلبستگی عمیق به هویت فردی و ایگوی شخصی دارند. این گرهها، مانع از توانایی فرد برای تجربه “حل شدن” در آگاهی کیهانی و پذیرش وحدت میشوند.
الف) دلبستگی به “من” و هویت محدود
ساهاسرارا نیازمند رهایی از ایگو است، اما ذهن مقاومت میکند: ۱. تثبیت ایگوی (من) کوچک: بزرگترین مانع، هویتبخشی بیش از حد به بدن، شغل، عناوین و دستاوردهای فردی است. فرد به شدت به “منِ” خود و داستانهایش چسبیده است. این دلبستگی باعث میشود که او از هر چیزی که این ساختار هویتی را به چالش بکشد (مانند تجربه وحدت)، بترسد. ۲. نیاز به کنترل و جدایی: ایگو برای بقا به جدایی نیاز دارد تا بتواند “من” را از “دیگری” متمایز کند. این نیاز به حفظ مرزها، مانع از تجربه وحدت و اتصال کیهانی میشود. فرد از تسلیم شدن به یک نیروی بزرگتر (تسلیم کیهانی) مقاومت میکند، زیرا آن را به مثابه از دست دادن کنترل و فردیت خود میبیند.
ب) ترس از فنا و انحلال آگاهی
تجربه ساهاسرارا مستلزم رها کردن ترسهای اساسی وجودی است: ۱. ترس از انحلال آگاهی: در سطح ناخودآگاه، گشودگی ساهاسرارا به معنای “مرگ ایگو” است. این ترس از فنا و ذوب شدن آگاهی فردی، باعث میشود ذهن یک مکانیسم دفاعی قوی در برابر ورود انرژیهای متعالی ایجاد کند. این مقاومت میتواند خود را به صورت اضطراب شدید در حین مدیتیشنهای عمیق نشان دهد. ۲. مقاومت در برابر ناشناخته (The Unknown): ساهاسرارا با قلمرویی فراتر از عقل و منطق سروکار دارد. دلبستگی به دانستن و تعریف کردن (عملکرد چاکرای آجنا)، مانع از پذیرش ناشناختهها و رازآمیز بودن هستی میشود. فرد میخواهد روشنبینی را در یک فرمول یا کتاب بیابد، در حالی که این تجربه یک تسلیم محض و خارج از کلام است.
ج) معنویتگرایی مادی و گرههای “انجام دادن”
۱. معنویت برای رسیدن به هدف: یکی از موانع رایج، رویکرد ابزاری به معنویت است. فرد تلاش میکند تا چاکرای تاج را صرفاً برای کسب قدرت، شهرت معنوی یا فرار از مشکلات دنیوی فعال کند. این دلبستگی به نتیجه، هدف اصلی “بودنِ محض” را از بین میبرد و تجربه را آلوده میسازد. ۲. گرههای “باید” و عملکردگرایی: این ذهنیت که “من باید این چاکرا را فعال کنم” یا “اگر مدیتیشن نکنم، شکست میخورم”، نوعی عملکردگرایی ایگو محور است. روشنبینی یک عمل “انجام دادن” نیست، بلکه یک “اتفاق” است که در نتیجه رها کردن تلاش و تسلیم عمیق رخ میدهد. این فشار ذهنی، انرژی را در تاج منجمد میسازد.
د) واقعیت: رهایی، آزادی است
واقعیت این است که گرههای ساهاسرارا به ما میآموزند که آزادی واقعی در رهایی از تعریف فردی ما نهفته است. ترس از فنا یک توهم است، زیرا آگاهی واقعی ما نمیتواند فناپذیر باشد. برای گشودگی تاج، باید شجاعت داشت که از قله منطق و فردیت پایین آمد و پذیرفت که ما چیزی فراتر از آنچه تصور میکنیم، هستیم.
بیشتر بخوانید: فعال کردن چاکرا
۴. قدرت رنگ بنفش/سفید و سکوت مطلق: فرکانسهای تعالی برای ذوب شدن آگاهی در خرد الهی
برای گشودگی و فعالسازی چاکرای تاج (ساهاسرارا)، که فراتر از صدا و فرم است، ابزارهای ارتعاشی باید بر سکوت، نور ناب و فراتر رفتن از مرزهای حواس تمرکز کنند. این فرکانسها به تسهیل تجربه وحدت و اتصال مستقیم به آگاهی کیهانی کمک میکنند.
الف) تأثیر رنگ بنفش و سفید خالص (Violet & White)
رنگهای ساهاسرارا نماد بالاترین سطح معنویت و کمال هستند: ۱. رنگ بنفش عمیق (Violet): بنفش ویولت (یا ارغوانی تیره) بالاترین فرکانس نور مرئی است و نماد خرد متعالی، معنویت، ارتباط با قلمروهای بالاتر و دانش الهی است. این رنگ به غلبه بر افسردگی و احساس بیمعنایی کمک میکند و ذهن را به سوی یک دیدگاه وجودی فراتر سوق میدهد. ۲. رنگ سفید خالص/طلایی (White/Gold): رنگ سفید خالص نماد وحدت، پاکی مطلق و تمامیت است. در یوگا، رنگ طلایی نیز به عنوان نماد نور الهی و کمال آگاهی در ساهاسرارا استفاده میشود. تجسم نور سفید در بالای سر، به معنای پذیرش کامل نور کیهانی و ذوب شدن در خرد مطلق است.
۳. تجسم و نوردرمانی: در مدیتیشن، ناحیه تاج سر را به شکل یک نیلوفر هزاربرگ درخشان بنفش یا سفید طلایی تصور کنید که به آرامی باز میشود. این تجسم، به بیدار شدن غده هیپوفیز کمک کرده و ذهن را برای دریافت آرام و متمرکز انرژیهای کیهانی آماده میسازد.
ب) سکوت مطلق به جای مانترا (The Absolute Silence)
از آنجایی که ساهاسرارا فراتر از صدا است، قویترین ارتعاش برای آن، عدم ارتعاش است: ۱. فراتر از “اُم”: اگرچه “اُم” مانترای آجنا است، در سطح ساهاسرارا، تمرکز بر “سکوت” پس از ارتعاش “اُم” اهمیت بیشتری پیدا میکند. این سکوت مطلق، فضای بینهایت و بیحد و مرزی را ایجاد میکند که با عنصر اثیری ساهاسرارا همسو است. ۲. ذوب شدن در سکوت: تمرین سکوت کامل (Inner Silence) به فرد امکان میدهد تا از مرزهای کلام و افکار فراتر رود و آگاهی ناب را تجربه کند. این سکوت، محل اتصال مستقیم به منبع هستی است، جایی که پاسخها نه در کلمات، بلکه در بودن محض یافت میشوند.
ج) فرکانسهای بالا و وایت نویز
۱. فرکانسهای کیهانی: از فرکانسهایی مانند ۹۶۳ هرتز (که به عنوان فرکانس الهی یا فرکانس اتصال به کیهان شناخته میشود) برای همسویی با ساهاسرارا استفاده میشود. این فرکانسها بالاترین ارتعاش را دارند و به رهاسازی ایگو و باز کردن مسیرهای انرژی بالا کمک میکنند. ۲. استفاده از وایت نویز (White Noise): برای برخی افراد، استفاده از وایت نویز یا صداهای پسزمینه یکنواخت (مانند صدای باران یکنواخت) در مدیتیشن، به کاهش صدای ذهن و فراهم کردن زمینهای خنثی کمک میکند تا آگاهی بتواند از قید ورودیهای حسی روزمره رها شود.
د) واقعیت: نور، سکوت و وحدت
واقعیت این است که ابزارهای ساهاسرارا، ما را به سمت نفی فردیت سوق میدهند. نور بنفش ما را با خرد متعالی همسو میکند، و سکوت مطلق تنها مکانی است که آگاهی میتواند در وحدت مطلق ذوب شود. این تمرینات، آمادگی ما برای رهایی از دلبستگی به “منِ” کوچک و پذیرش نور الهی است.
۵. یاما و نیاما: مسیر اخلاقی و انضباط درونی به عنوان پیشنیاز گشودگی تاج (استفاده از اصول یوگا)
برخلاف تصور رایج، فعالسازی چاکرای تاج (ساهاسرارا)، تنها با نشستن طولانیمدت در مدیتیشن حاصل نمیشود. انرژیهای کیهانی ساهاسرارا آنقدر قدرتمند هستند که برای تحمل و استفاده ایمن از آنها، یک زیربنای اخلاقی و انضباطی قوی در زندگی روزمره لازم است. این زیربنا را میتوان در یاماها و نیاماها (Yamas and Niyamas)، دو بخش اول از هشت اندام یوگا، یافت.
الف) یاماها (Yamas): اخلاقیات و تعامل با جهان
یاماها (کنترل بیرونی) به پاکسازی رفتار و تعامل ما با جهان میپردازند و انرژیهای منفی را که مانع صعود به ساهاسرارا میشوند، حذف میکنند: ۱. آهیمسا (Ahimsa – عدم خشونت): این اصل نه تنها شامل عدم آسیب فیزیکی، بلکه عدم خشونت در فکر و کلام است. ترویج خشونت و قضاوت منفی (علیه خود یا دیگران)، آگاهی را در قلمروهای پایینتر (خشم، ایگو) قفل میکند و مانع صعود به وحدت ساهاسرارا میشود. ۲. ساتیا (Satya – حقیقتگویی): صداقت در گفتار و تفکر، مستقیماً به شفافیت آجنا و ساهاسرارا کمک میکند. دروغها و عدم صداقت، انرژی ذهنی زیادی را صرف پنهانکاری میکنند و مسیر اتصال را آلوده میسازند. ۳. آستیا (Asteya – دزدی نکردن): فراتر از دزدی مادی، این اصل شامل دزدی زمان، اعتبار یا انرژی دیگران نیز میشود. رهایی از نیاز به گرفتن، حس کفایت و بینیازی را درونی میکند که برای رهایی از دلبستگی ایگو (گره اصلی ساهاسرارا) ضروری است.
ب) نیاماها (Niyamas): انضباط و خویشتنداری درونی
نیاماها (کنترل درونی) به تقویت نظم فردی و انضباط لازم برای تحمل انرژی بالای ساهاسرارا میپردازند: ۱. شوچا (Saucha – پاکیزگی): این اصل شامل پاکیزگی بدن (از طریق تغذیه، روزهداری) و پاکیزگی ذهن (از طریق حذف افکار منفی و ناخالص) است. آگاهی خالص (ساهاسرارا) نمیتواند در یک ذهن آلوده به خشم، حسادت یا شهوت عمیقاً حل شود. ۲. سانتوشا (Santosha – قناعت/رضایت): رضایت از وضعیت موجود، بزرگترین دشمن “نیاز به بیشتر” و دلبستگیهای مادی است. سانتوشا دلبستگی به نتیجه را از بین میبرد و فرد را برای تسلیم شدن کامل به آنچه که هست و آنچه که جهان ارائه میدهد، آماده میسازد. ۳. ایشوارا پرانیدهانا (Ishvara Pranidhana – تسلیم در برابر امر الهی): این مهمترین نیاما برای ساهاسرارا است. به معنای تسلیم کامل ایگو و عمل بدون دلبستگی به نتیجه است. این تسلیم، گرههای هویت را از بین میبرد و اجازه میدهد تا فردیت در حکمت الهی (کیهانی) حل شود.
ج) واقعیت: اخلاق، سیمکشی سیستم
واقعیت این است که یاما و نیاما، سیمکشی داخلی سیستم انرژی ما را برای تحمل جریان نیروی ساهاسرارا آماده میکنند. بدون یک زیربنای اخلاقی قوی، گشودگی چاکرای تاج میتواند منجر به تفرعن معنوی (Spiritual Ego) یا فرسودگی روانی شود. روشنبینی نه تنها یک تجربه کیهانی، بلکه یک نحوه زندگی روزمره است که با اخلاق و انضباط آغاز میشود.
۶. پاکسازی حواس و روزهداری آگاهی: رژیمهای سبک، مدیتیشنهای بیشی و آمادگی بدن برای دریافت نور مطلق
برای گشودگی نهایی و ایمن چاکرای تاج (ساهاسرارا)، رویکرد به تغذیه و تمرین باید بر سبکسازی بدن و ذهن متمرکز شود تا به یک “گیرنده” خالص برای انرژیهای متعالی تبدیل شود. این امر مستلزم رژیمهای خاص و همچنین تمریناتی برای پاکسازی ورودیهای حسی است.
الف) رژیم غذایی “سبکسازی” و فراتر از ماده
رژیم غذایی ساهاسرارا بر روی پاکی و سبکی تمرکز دارد: ۱. غذاهای پرانیک (Pranic Foods): تأکید بر غذاهایی با بالاترین میزان پرانا (انرژی حیاتی) و کمترین نیاز به هضم سنگین است. این شامل میوهها و سبزیجات تازه، خام و ارگانیک، آب خالص و چایهای گیاهی ساده است. هدف این است که انرژی بدن از صرف هضم، آزاد شده و برای صعود به چاکراهای بالایی و اتصال به آگاهی ناب، در دسترس باشد. ۲. محدود کردن غذاهای تاماسیک (Tamasic): غذاهایی که بدن را سنگین میکنند، مانند گوشتهای سنگین، غذاهای کهنه، الکل و مواد فرآوری شده، باید به حداقل برسند. این مواد کدورت و سکون را در سیستم انرژی ایجاد میکنند که با فرکانس بالای ساهاسرارا در تضاد است. ۳. روزهداریهای آگاهانه (Fasting): روزهداریهای کوتاه و کنترل شده (مانند روزه مایعات یا روزه آب) به سمزدایی بدن و سبکسازی آگاهی کمک میکند. این عمل، ذهن را از وابستگی به نیازهای فیزیکی رها میسازد و فضای ذهنی لازم برای تمرکز بر قلمروهای بالاتر را فراهم میکند.
ب) پراتیآهارا (Pratyahara): عقبنشینی حواس
قبل از اینکه آگاهی بتواند به ساهاسرارا صعود کند، باید از قید حواس فیزیکی رها شود. این مرحله در یوگا به پرَتیآهارا (عقبنشینی حواس) معروف است: ۱. روزهداری آگاهی (Sensory Fasting): این تمرین شامل محدود کردن آگاهانه ورودیهای حسی است؛ مانند دوری از تماشای اخبار، فضای مجازی، گوش دادن به موسیقی محرک یا صحبتهای غیرضروری. این پاکسازی حواس، ذهن را آرام و متمرکز میکند و انرژی پراکندهشده در دنیای بیرونی را به درون بازمیگرداند. ۲. تمرکز بر درون: با محدود کردن حواس، انرژی به سمت بالا و درون هدایت میشود. این امر به غلبه بر وابستگی به دادههای بیرونی کمک کرده و ذهن را برای تجربه وحدت (که از درون میآید) آماده میسازد.
ج) مدیتیشنهای بیشی و خالی کردن ذهن
برای ساهاسرارا، مدیتیشن باید از هرگونه شیء یا تمرکز خاصی فراتر رود: ۱. مدیتیشنهای بیشی (Objectless Meditation): برخلاف آجنا که بر یک نقطه تمرکز میکند، مدیتیشن ساهاسرارا شامل “خالی کردن ذهن” و “پذیرش صرف” است. فرد هیچ شیئی برای تمرکز انتخاب نمیکند، بلکه صرفاً به آگاهی محض و فضای خالی اجازه حضور میدهد. ۲. مراقبه بر نور سفید: تمرکز بر یک نور سفید، درخشان و بیانتها که از بالای سر وارد میشود و کل وجود را پر میکند. این نور، نماد آگاهی مطلق و بیمرز است و به انحلال موانع ذهنی و ایگو کمک میکند.
د) واقعیت: آمادگی برای نور
واقعیت این است که این تمرینات، آمادگی نهایی برای دریافت نور مطلق هستند. یک بدن سبک، ذهن آرام و حواس عقبکشیدهشده، بهترین “لوله” (Channel) برای جریان انرژی کیهانی هستند. روزهداری و پراتیآهارا به ما میآموزند که ما روحهایی هستیم که نیازی به پر کردن دائمی خود ندارند، بلکه آماده رهایی و دریافت از منبع اصلی هستیم.
بیشتر بخوانید: پاکسازی چاکراها